کد مطلب:140573 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:109

رجوع حضرت امام سجاد با بانوان محترمه و اطفال به مدینه منوره
ارباب خبر و اصحاب حدیث برآنند كه چون یزید شقاوت نهاد از ظلم و فساد خود كام حاصل كرد ماندن اهل بیت خیرالأنام را در شام صلاح ندید لهذا تدارك سفر و تجهیز رفتن اهل بیت را به وطن اصلاح كرد مایحتاج ایشان را از محمل و كجاوه و غیره فراهم نمود با یكی از رؤسا كه بعضی نام وی را نعمان بن بشیر و به قولی عمرو بن خالد القرشی گفته اند روانه كرد و پانصد نفر از خدم و حشم با وی


نیز منظم نمود سفارش تام و اعزاز مالاكلام درباره ی ایشان نمود چنانچه شرح دادیم اما همینكه قافله بیوه زنان یتیم دار و جوان مرده های بیقرار روی به وطن نهادند بنای گریه و زاری را مجدد آغاز نمودند حق داشتند زیرا وقت بیرون آمدن از مدینه را بخاطر می آوردند كه به چه عزت و جلال بودند اكنون كه مراجعت می كنند به چه ذلت و نكال رجعن بقیة آل طه و یس مع الحسرة و الانین مع الایدی الخالیة و العیون الباكیة و الانفاس الطویلة و الاحزان الجلیلة با آنكه هر كس كه به غربت برود همیشه آرزوی وطن خویش می برد لا سیما كسی كه در غربت رنج و مشقت دیده باشد لیكن این غریبان آواره از خانمان اصلا میل رفتن به وطن خویش نداشتند لا ینقطع آه سرد از دل پردرد می كشیدند این خود از برای غریبان مصیبتی بود بعد از مصیبات و حسرتی بود عقب حسرات هر وقت بخاطر می آوردند كه در وقت خروج از مدینه در موكب همایون امام علیه السلام به چه عزت و جلال و شوكت و اقبال همه در پشت پرده ی امامت پرورده و در وراء استور نبوت و ولایت نشو و نما كرده و صورت هاشان را آفتاب و ماه ندیده و صوتشان را اصلا نامحرم نشنیده، با آن عزت و احترام و شوكت آمدند، اكنون می خواهند مراجعت كنند از آتش فراق احباب كباب دیده ها از مرگ جوانان پر آب چقدر ذلت دیده و خفت كشیده پرده ی حرمشان دریده رنگ رخسارشان پریده مثل عبید و اماء در بلاد و امصار گردیده دشنام و ناسزا شنیده صحرا و بیابان گردیده كوچه و بازار و مجالس نامحرمان رفته خرابه ها منزل كرده ویرانه ها مقام گزیده حاصل به هر نحو بود از شام بیرون آمدند و روی به راه نهادند.

مرحوم طریحی در منتخب می نویسد:

رئیس قافله كه همان بشیر و یا عمرو بن خالد بود اهل بیت خیرالأنام را به عزت و احترام حركت می داد هر جا می خواستند منزل می كردند و هر چه اشاره می كردند اطاعت می نمود لیكن خود با جمعیتی كه همراه بودند پیرامون محمل ها


و كجاوه های اهل بیت رسالت نمی گردیدند یا از پیشاپیش و یا از عقب سر ایشان می آمدند تا اینكه منزل بمنزل طی مراحل كردند بجائی رسیدند كه یك ره به كربلای حسین می رفت و راه دیگر به مدینه طیبه مخدرات محزون و مستورات دلخون را شوق زیارت كربلا و آرزوی دیدن قبور شهیدان بسر افتاد بنای نوحه و گریه كردند پس نعمان را طلبیده التماس و تمنا نمودند و قالت النساء بحق الله علیك الا ما عرجت بنا علی طریق بكربلا قسم می دهم ما را از راه كربلا ببر كه قبور شهداء را زیارت كنیم و نیز آنچه در این سفر بر سر ما آمده را به قبر امام علیه السلام خود بازگوئیم نعمان استدعای ایشان را پذیرفت نعمان به فرموده ایشان عمل كرده روی به كربلا نهادند دم به دم اشتیاق زیارت قبور شهداء در دلشان زیادتر و آتش شوقشان شعله ور می شد تا اینكه بوی تربت سید الشهداء به مشام خواهران و دختران رسید مانند بلبلی كه بوی گل بشنود به خروش آمدند زبانحال سكینه خاتون است

شعر



شمیم جانفزای كوی بابم

مرا اندر مشام جان درآید



گمانم كربلا شد عمه نزدیك

كه بوی مشگ ناب و عنبر آید



مهار ناقه را یكدم نگهدار

كه استقبال لیلی اكبر (ع) آید



مران ای ساربان یكدم كه داماد

سر راه عروس مضطر آید



ولی ای عمه دارم التماسی

قبول خاطر زارت گر آید



كه چون اندر سر قبر شهیدان

ترا از گریه كام دل برآید



در این صحرا مكن منزل كه ترسم

دوباره شمر دون با خنجر آید